به گزارش مشرق، «هادی غلامحسینی» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
معمولاً به جای حل ریشهای مسئله تورم در اقتصاد ایران، به شکل دورهای با نادیده گرفتن ریشههای تولید تورم، قیمتها در بازارها سرکوب شده است، از همین رو میبینیم که یا قیمت در بازاری به شکل پیوسته با رشد همراه است یا اینکه به دلیل حساسیت جامعه، قیمت در یک بازار تا مدتی سرکوب میشود، اما این سرکوب تا جایی ادامه دارد که چاشنی انفجاری قیمت به یکباره فعال شود و قیمت واقعی کالا در بازار ظهور کند.
بیشتر بخوانید:
خریدهای هیجانی در بازار، خودرو را گران کرد +جدول
خانوارهای ایرانی از پس هزینه ها بر میآیند؟ +جدول
باید پذیرفت که سیاست دورهای سرکوب قیمت کالاها در بازار چارهساز مسئله تورم در اقتصاد نیست و چه بسا آنکه سرکوب قیمت در برخی کالاها باعث شود که الگوی مصرف به شکل نگرانکنندهای تغییر کند یا اینکه زمینه برای خروج کالایی که بابت آن یارانه آشکار و پنهان از داراییهای عمومی پرداخت میشود، از کشور فراهم شود.
اگر بخواهیم نمونهای از کالاهایی که در گذشته به شکل متواتر و دورهای برای مدتی سرکوب قیمتی شدهاند و بعد از مدتی به یکباره چاشنی انفجاری واقعیسازی قیمت فعال شده و خود را در بازار نشان داده، عنوان کنیم، میتوان به دورههای سرکوب قیمت انواع سوخت، مواد غذایی، ارز و طلا و سکه اشاره کنیم.
با بررسی اندیکاتور قیمتی کالاهای فوق در بازه زمانی ۱۰ یا ۲۰ سال به این نتیجه میرسیم که حرکت قیمت این کالاها شبه سینوسی بوده است و جالب آنکه برای دورههای سرکوب قیمت تا زمان فعالسازی چاشنی انفجاری واقعیسازی قیمت مدیرانی عهدهدار تنظیم بازارهای فوق بودهاند که در نقش کنترلکننده قیمت یا آزادکننده قیمت ظاهر شدهاند. گویا در کشور دو دسته مدیر دولتی داریم؛ دستهای که در زمان سرکوب قیمت در کرسی مدیریت تکیه میزنند و دستهای دیگر که همزمان با فعالسازی چاشنی واقعیسازی قیمت صاحب کرسی مدیریت میشوند.
دورههای فراز و فرود قیمتها نیز همه و همه در شرایطی تکرار میشود که عوامل تولیدکننده تورم در تمامی اقلام کالایی در اقتصاد ایران همچنان به حیات خود ادامه میدهند و مدیرانی که در دورههای سرکوب قیمت یک کالا در اقتصاد یا آزادسازی قیمت در عرصه اقتصاد ظاهر میشوند، اشارهای به آتشفشانی که تورم در آن ساخته و پرداخته میشود، نمیکنند.
اگر قرار باشد به بخشی از ریشههای اصلی تورم در اقتصاد اشاره شود لاجرم باید به مسئله کسری بودجههای پیوسته دولت و بانکها و فضای بسته و محدود کسب و کار اشاره داشت به طوری که در اقتصادی که نرخ رشد سرمایهگذاری در آن منفی است و رکود همچنان در حال گسترش است، شاهد رشد حجم نقدینگی هستیم یعنی مابه ازای کالاهای موجود در حال تولید پول بیشتر هستیم که این پولهای بدون پشتوانه اگر قیمت در بازاری هم سرکوب شود دیر یا زود و در نهایت اثر تورمی خود را ظهور و بروز میدهد.
بدین ترتیب بهتر است به جای آنکه صرفاً نظرها معطوف رشد یا توقف قیمت در اقتصاد باشد، به آتشفشانی که در آن تورم ساخته و پرداخته میشود اشاره شود تا اصلاحات ساختاری اقتصاد ایران در جامعه مورد پذیرش قرار گیرد و هر فرد هم هزینه این مهم را بپردازد و هم گام لازم را برای این منظور بردارد، در غیر اینصورت باید دانست که اثر منفی روانی تغییر قیمتها در بخش هزینه خانوار و محدودیت قیمتها در بخش درآمدهای خانوار به یک معضل جدی تبدیل شده است که باید آن را علاج کرد.